کجور
ز کِلک و طرح این نقاش هستی
شگفت و حیرت از این چیره دستی
در این بوم خیال انگیز و رنگین
که نقاش ازل بنمـوده تزئین؛
نهاده کوه و جنگل را به دریا
چه دریایی که در گیتی ست یکتا
در اینجا رودها جوشان و پر آب
در اینجا آهوان مستند در خواب
گیاهان، میوه ها، اشجار، گندم
به شالیزارها ره می کنی گم
در اینجا جانفزا باشد نسیمش
در اینجا مست گردی از شمیمش
درون سنگ هـم آلاله روید
گلش را هر سحرگه ژاله شوید
شب مهتابی و رقص ستاره
شقایق ها به کف هر یک پیاله
همه چرخ و فلک اندر تکاپوی
گل و ریحان به هر برزن به هر کوی
اگر جایی چنین اندر جهان است
یقـیناً خـطه مازندران است
***
از آن دیو سپـید پای در بند
ز رویان و ز آرش یاد کن چند
به تاریخ کهنسالت نظر کن
به نور و ساری و آمل سفر کن
میان جمع ما بنشسته این جا
امیر پازواری ها و نیما
اگر تاریخ ما اختر نشان است
به یمن شوکت مازندران است
***
ولیکن مست خوابی کهنه هستیم
به جنبش مُرده اما زنده هستیم
بجـای آنکـه ایران را بسازیم
به ترک ملک و باغ و خانه هستیم
به ما باور شد این بیهوده بودن
همـه کار فرنگی را ستـودن
جریرالدین نخستین مرد تاریخ
ز عهد باستان بنموده تحقیق
که اینجا مردمانی سختکوشند
به راه مام میهن جان فروشند
نشد آلوده این جا از عرب ها
شبی را سر نکرد این جا مغولها
در آن عصر چپاول عصر غارت
در آن عهد جهالت خیز و ظلمت
در اینـجا کیمـیاگر بود و اکـسیر
در اینجا علم، دانش، عقل، تدبیر
تمدن های امروزین دنیا
که می بالند بر تکنیک خود را
ز ما آموختند این زندگانی
زما بودست فن و کاردانی
گواه من حکیم توس باشد
که با تاریخ ما مأنوس باشد
***
اگر اشعار من آرام جان است
اگر شیرین به کام این و آن است
به یُمن شوکت عالم فزایش
یقین از شکّر مازندران است
***
ز ما بالندگی برچید طومار
شده باور ترا تحقـیر انگار
همه تن پرور و افسرده باشیم
همه از عمر خویش بی بهره باشیم
نه کوشش، نه تلاطم، نه تکاپو
نه تولیدی، نه کِشتی، نه هیاهو
تپورستانی و در خواب ماندن؟
به روزن های روشن ره نبردن؟
بود نیمی از این گردونِ گردان
تهی از آب و برگ و ابر و باران
صدای آب هرگز ناشـنیده
همیشه آب را در شیشه دیده
تو اینجا غرق گُل، غرق گیاهی
به هر سویی اگر افتد نگاهی!
بیا و غُـصه از آواز برگـیر
قلم یک دست و در دستی تبر گیر
پس از این خواب اعصار و زمانه
به بیـداری بخوانیـم این ترانه
که ما خود زاده مازندرانیـم
بر این پیکر چو در هر جسم و جانیم
به امید طلوعی دیگر اینحا
از این فکرت به استقبال فردا
که تا مازندران آباد گـردد
ز محرومی، ز فقر آزاد گردد.
تصاویر: